سفری در میراث فرهنگی و تاریخ کانادا

تاریخ کانادا یک ترکیب منحصر به فرد از تمدن های بومی، اکتشافات اولیه استعمارگران اروپایی و موج مهاجرتی در طول تاریخ از سراسر جهان به این کشور است، که کانادا را به کشور چندفرهنگی و جذاب امروزی تبدیل کرده است.

مردمان اولیه کانادا

مدت ها قبل از ورود کاوشگران اروپایی، در سرزمین کانادا جوامع بومی مختلف، از جمله ملل اول، متیس، و مردمان اینوئیت سکونت داشتند. این مردمان با فرهنگ های متنوع به مرور زمان در نقاط مختلف این سرزمین پهناور رشد کردند و جوامع پیچیده و سنت های غنی ایی رو در کانادا توسعه دادند. باورهای معنوی ریشه‌دار مردم بومی، اشکال هنری پیچیده و شیوه‌های زندگی آنها، به وضوح در تاریخ کانادا دیده میشود.

تاریخ کانادا و عصر اکتشافات و کشورهای استعمارگر اروپایی

جالبه که بدونید اولین اقوام اروپایی که تونستن کانادا و قاره آمریکا رو کشف کنن وایکینگ ها بودن، و تقریبا 500 سال زودتر از کریستف کلمب به این دنیای جدید قدم گذاشتن.
وایکینگ ها بر اساس اونچه در سرگذشت‌نامه‌های نورس قدیم نوشته شده است به رهبری لیف اریکسون پس از آن که بازرگانی به نام بیارنی هِریولفس‌سون ادعا میکرد در دریا توسط طوفان به سرزمینی ناشناخته کشیده شده است از گرینلند امروزی به سمت قاره آمریکا حرکت کردند.

آن‌ها نخست به سرزمینی یخی و بایر رسیدند که آن را هِلولند (سرزمین تخته‌سنگ‌ها) نامیدند. پس از آن با کشتی به سمت جنوب رفتند و به دشت‌هایی پردرخت رسیدند که مارکلند (سرزمین پردرخت) نامیدند. پس از آن بار دیگر سوار بر کشتی راهی جنوب شدند و منطقه گرم‌تر و جنگلی را که آنجا یافتند وینلند (استان نیوفاندلند امروزی) نام دادند. این گروه در وینلند چندین خانه ساختند و سپس به گرینلند بازگشتند. در سال ۱۰۰۳ برادر لیف که توروالد نام داشت با گروهی راهی وینلند شد و دو سال را در آنجا گذراند. چند سال پس از او، تورفین کارلسفنی که داستان‌هایی از توروالد در مورد روییدن تاک‌ها و درختان قره‌قات فرنگی (کرنبری) به طور وحشی در وینلند شنیده بود به همراه ۱۳۰ نفر راهی آن سرزمین شد. سه سال که از اقامت این گروه در وینلند می‌گذشت دادوستد آن‌ها با بومیان اسکیمو به جنگ کشیده شد و وایکینگ‌ها ناچار شدند به گرینلند بازگردند. در حدود سال ۱۰۱۳، فریدیس، دختر اریک سرخ با گروهی راهی وینلند شد اما موفق نشد به آن سرزمین برسد و این گروه پس از مدتی کمی به گرینلند بازگشتند. سرگذشت‌نامه‌ها سفر دیگری را پس از آن به وینلند ذکر نمی‌کنند و تقریبا برای 5 قرن سرزمین آمریکا و کانادا در ذهن اروپایی ها به فراموشی سپرده میشه.

اوایل قرن شانزدهم آغاز فصل جدیدی از اکتشافات کاشفان اروپایی در تاریخ کانادا به رهبری کاشفان مشهوری مانند جان کابوت و ژاک کارتیه بود. ایجاد شهرک‌های دائمی توسط فرانسوی‌ها و بریتانیایی‌ها به رقابت‌های استعماری شدیدی در کانادا دامن زد که منجر به درگیری‌هایی مانند جنگ هفت‌ساله شد که در نهایت به کنترل بریتانیا کبیر بر اکثر مناطق کانادا منجر شد. قانون کبک در سال 1774 و قانون اساسی سال 1791 زمینه را برای ترکیب دو فرهنگ فرانسوی و بریتانیایی در کانادا ایجاد کرد و سیستم حقوقی، سیاست های زبانی (فرانسوی و انگلیسی) و هنجارهای اجتماعی جدید آن را شکل داد.

کنفدراسیون و ملت سازی

قرن نوزدهم شاهد اتحاد چندین مستعمره بریتانیا در آمریکای شمالی بود که منجر به تشکیل هسته های اولیه کشور کانادا در 1 ژوئیه 1867 شد. این رویداد تاریخی که به عنوان کنفدراسیون شناخته می شود، استان های انتاریو، کبک، نیوبرانزویک و کبک را گرد هم آورد. نوا اسکوشیا، زمینه سازی برای گسترش فدراسیون کانادا در دهه های بعدی شد. ساخت راه‌آهن کانادایی اقیانوس آرام که در سال 1885 تکمیل شد، ارتباطات داخلی کانادا را بیش از پیش تقویت کرد و رشد اقتصادی را تحریک کرد و حمل و نقل کالا و مردم را در وسعت وسیع این کشور تسهیل کرد.

کانادا در عصر مدرن و تعامل جهانی

دخالت کانادا در دو جنگ‌ جهانی قرن بیستم، به‌ عنوان متحد قسم خورده پادشاهی بریتانیا، موقعیت این کشور را در صحنه جهانی تثبیت کرد. دوره پس از جنگ شاهد موجی در رشد اقتصادی، نوآوری فرهنگی و توسعه اجتماعی برای کانادا بود. اجرای چندفرهنگ گرایی به عنوان یک سیاست رسمی در دهه 1970، تعهد کانادا به فراگیری و تنوع نژادی در این کشور را بیشتر تقویت کرد و محیطی از پذیرش و احترام برای همه فرهنگ ها و ملت ها را در خاک خود به وجود آورد.

تاریخ کانادا مملو از پستی ها و بلندی هایی است که این کشور پشت سر گذاشته و به کانادای امروزی که یک کشور پیشرفته و قدرتمند در عرصه جهانی است تبدیل شده، مقاله ای که خوندین بخش کوچکی از تاریخ این کشور پهناور بود، امیدوارم که از خوندن اون لذت کافی رو برده باشید.